وجه تسمیه روز قیامت به “یوم ألقیامة”
چرا به زمان قیامت “روز” گفته میشود؟
زیرا روز، زمانی است که در آن همه چیز مشخص، هویدا و روشن است (برخلاف شب که همه چیز پنهان است). تا زمانیکه نوری موجود نباشد، هیچ روزی هم محقق نمیگردد و طبیعتا هیچ چیزی هم مشهود نخواهد بود. به محض آنکه یک منبع نور پدیدار گشت، أشیآء خود را نشان خواهند داد و لزوما این منبع نوری حتما نباید از جنس خورشید و ماه باشد. بلکه هرآنچیزی که سبب هویدا شدن أشیآء گردد، نور است. و هرچه شدت نور بیشتر باشد، جزییات رؤیت أشیای پیرامونی بیشتر است.
در قیامت خداوند نور آسمانها و زمین است و هرکسی به فراخور حال خود از نور خداوند بهرهبرده و واقف به خود و أحوالات عرصهی قیامت میگردد. لذا با وجود عدم حضور خورشید و أمثال خورشید در قیامت، همه چیز برای إنسان مثل “روز” روشن است… لذا تعبیر به “روز قیامت” نه از جهت وجود خورشید در عرصهی قیامت است، بلکه از جهت معلوم و مشخص و واضح بودن تمام جزییات زندگی در قیامت است که آنهم به واسطهی خداوند است که أللهُ نورُ ألسَماواتِ و ألأرضِ. قرآن کریم میفرماید: و أشرَقَتِ ألأرضُ بِنورِ رَبّها (زمین با نور پروردگار روشن گردید).
بصیرت و بینایی در روز قیامت
-در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که بیان میکنند خلایق در روز قیامت به تمام جزییات کردار خود مطلع میگردند. مانند؛ ما لِهذا ألکِتابِ لایُغادِرُ فیها صَغیرَةٌ و لاکَبیرَةٌ. (این چه نامهی أعمالیست که هیچ کار خرد و کلانی در آن فروگذار نشده است).
– در قرآن کریم، معنی لغت “بصیرت” غیر از معنای “رؤیت” به معنی “دیدن” معرفی شده است؛ لَهُم أعیُنٌ لا یُبصِرونَ بِها. (برای آنان چشمانی هست، ولی از بصیرت بیبهرهاند).
– در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که میفرماید خلایق، یعنی مردم، در قیامت به کردار خود بصیرت پیدا میکنند؛ یُبَصِّرونَهُم (به أعمال خود بصیرت پیدا میکنند).
– در قرآن کریم، خداوند متعال ذات خود را به نور معرفی کرده است؛ أللهُ نورُ ألسَماواتِ و ألأرضِِ. (خداوند نور آسمانها و زمین است).
– قرآن کریم میفرماید هر کس که در این دنیا نابینا باشد، در قیامت نابینا و بیبصیرت است؛ مَن کانَ فی هذا ألدُنیا أعمی فَهوَ فی ألآخرةِ أعمی و أضلُّ سبیلاً.
و بسیاری آیات متناظر و متشابه دیگر…
با دقت در آیات فوق فهم میگردد که أصولا رؤیت با چشم در قیامت هرگز محقق نمیگردد، بلکه رؤیت در قیامت نوعی إدراک حضوری و شعور ذاتی است که سبب إطلاع و إشراف إنسان به تمام أجزای حقایق هستی میگردد.
نکته پایانی
رسیدن به بصیرت درونی، هدف آفرینش است. و لازمهی بصیرت، نور باطنی است و إنسان به نور باطنی نمیرسد مگر از طریق خداوند متعال. یُخرِجُهُم مِن ألظُلُماتِ إلی ألنورِ (خداوند مؤمنان را از تاریکی خارج کرده و به ظلمت میرساند). مؤمن پس از خروج از ظلمت شرک و کفر، به نور خداوندی میرسد. و ماخَلَقتُ ألجِنَّ و ألإنسَ إلّا لِیَعبُدونی (جنّ و إنس را نیافریدم مگر برای اینکه من را بشناسند).