اصطلاحات انگلیسی حقوقی
امروزه با انجام قراردادها در خارج از مرزهای یک کشور چه بصورت غیرحضوری و یا حضوری، برای عقد قرارداد و یا حتی پیش قراردادها، دانستن زبان مخصوصا راجع به اصطلاحات حقوقی در سطح بین المللی نمود بیشتری مییابد. پس در این پست سعی بر این است که با اصطلاحاتی آشنا شوید که در زمان بستن قرارداد با عنصر (شخص )خارجی بتوانید از این اصطلاحات بهره کافی ببرید.
ابتدا به اصطلاحاتی پیرامون ماهیت حقوق میپردازیم: the nature of law
۱- law < بمعنی قانون , حقوق
مثلا در این جمله میتوان تعریف قانون را دید :
The enforceable body of rules that govern any society is the law.
معنی روان: مجموعه قواعد اجرایی که بر هر جامعه حکومت می کند، “قانون” نامیده می شود.
۲- کلمه یا اصطلاح بعدی، lawyer است که بمعنی حقوقدان، وکیل است.
Someone whose job is to advice people about laws , write formal agreements or represent people in court is a lawyer.
معنی: وکیل شخصی است که شغلش ارائه مشاوره به مردم در موارد قانونی، نوشتن قراردادهای رسمی یا نمایندگی افراد در دادگاه است.
۳- Statute بمعنی قانون موضوعه
.Statute is a written law passed by a legislative body
معنی جمله: قانون موضوعه، قانون نوشته ای است که مرجع قانون گذاری ان را تصویب کرده است.
۴- Legislation بمعنی قانون گذاری، تقنین
Legislation means acts of parliament.
معنی جمله: مصوبات پارلمان را قانونگذاری گویند.
۵- Legal system بمعنی نظام حقوقی
.All legal systems deal with the same basic issues
معنی جمله: تمامی سیستم های حقوقی با موضوعات اساسی یکسانی سرو کار دارند.
The Judiciary به معنی قوه قضاییه
The judiciary is the system of law courts in a country
معنی جمله: قوه قضاییه عبارتست از محاکم نظام حقوقی یک کشور.
امید است ضمن آشنایی با اصطلاحات حقوقی و پیگیری پستهای بعدی در این زمینه، گامی در جهت بهبود قراردادهای خارجی برداشته شود و این قراردادها در واقعیت نیز به سود طرفین قرارداد باشد نه فقط یک طرف قرارداد.