شاهان همه مسکین او

یا علی... نامت ورد زبان، جریان تمام خصال نیک و ستوده‌ی تو در رگ‌های من است. نتوانسته‌ام دین و دنیایم را در کنارهم پیش ببرم؛ اما تو : ایثار مال، ایثار جان. کسی‌که برای خشنودی خدا از جان_ عزیزترین تکه‌ی بدن خاکی_ می‌گذرد. از

ظلّ حق یکتاست

من از کودکی عاشقت بوده‌ام... هنگام مُهر کردن و اتمام مجالس سوگ، حسن ختام مراسم، دعای ظهورت که زیر لب زمزمه می‌کردیم؛ ورد زبانم شده بود با همان آوایی که در دبستان شهید محمد معراجی یکصدا صبح‌ها سرصف می‌خواندیم. اینک دوازده سال