فاجعه ای به نام یارانه نقدی

1

دانشگاه الف و ب

از طرف وزارت علوم، به دانشگاه الف و ب مبلغ یک میلیارد تومان هدیه داده شد و نوع هزینه کرد آن را در اختیار رییس دانشگاه قرار دادند. هر کدام از این دانشگاه ها ده هزار نفر دانشجو دارند.

رییس دانشگاه الف، بین دانشجویان به یک رئیس مردمی معروف است! او این مبلغ را بین همه دانشجویان در قالب عیدی ۱۰۰ هزار تومانی دانشگاه تقسیم کرد.

رییس دانشگاه ب، بین اکثر دانشجویان به تمام معنا منفور است! او تمامی یک میلیارد تومان را صرف هزینه ساخت یک

آزمایشگاه تحقیقاتی در دانشگاه کرد. این در حالی است که بعضی دانشجویان حتی برای خرید کتاب خود دچار مشکل بودند.

داستان یارانه ها

واریز پول در قالب یارانه نقدی به حساب تمام ساکنان کشور ایران. طرحی

مجموع یارانه پرداختی

که سال ۱۳۸۹ کلید خورد و مطابق قانون هدفمندی یارانه ها می بایست سال ۱۳۹۴ به اتمام می رسید.

در این یادداشت، از پرداختن به فلسفه وجودی طرح، ایرادات فراوان آن، زیر پا گذاشتن قانون و … پرداخته نمی شود. بلکه صرفاً با ارائه اعداد و ارقامی که مورد تائید است، به عمق فاجعه و به بیانی جنایتی که این یارانه در حق اقتصاد و جامعه کشور ایران کرده است می پردازیم.

جدول مبلغ پرداختی یارانه

همانطور که به صورت مستند در جدول پیوست مشاهده می کنید، در ۸۶ نوبت پرداخت (شامل ۸۳ دوره + یارانه نان + تفاوت یارانه نان + یارانه عیدانه) مجموعاً مبلغ ۳۹٫۷۶۵٫۰۰۰ ریال به حساب هر نفر واریز شده است.

چه تعداد یارانه دریافت کرده اند؟

بر اساس آمار اعلام شده، از مجموع حدود ۸۰ میلیون نفر جمعیت کشور، تنها ۳ میلیون نفر یارانه نمی گیرند. این بدان معناست که حدود ۷۷ میلیون نفر در کشور ماهانه یارانه مذکور را دریافت کرده و می کنند.

مجموع مبلغ پرداختی یارانه چقدر بوده است؟

با یک ضرب ساده می توانید به این عدد برسید! این عدد ۳,۰۲۲,۱۴۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ ریال است. برای اینکه درک عدد مذکور اندکی ساده تر شود، معادل آن به تومان مبلغ سیدصد و دو هزار و دویست و چهارده میلیارد (۳۰۲٫۲۱۴ میلیارد) تومان است.

این پول چه دردی را دوا می کرد؟

البته دردهای زیادی در کشور وجود دارند که بعضی از آن ها با پول دوا می شوند و بعضی خیر! (می گویند مشکلی که با پول حل شود مشکل نیست، هزینه است)

اما مهمترین دردی که در حال حاضر ساختار اجتماعی و اقتصادی کشور را درگیر خود کرده است، معضلی است به نام «بیکاری». همچنین «رکود تولید» هم مساله دیگر کشور است (مطالبه مردم و رهبری از مسئولان تمرکز بر تولید و اشتغال است) مساله ای که باعث شده «واردات» و «تورم» افزایش یابد و به تبع آن خروج ارز نیز افزایش یافته است.

این پول چطور می توانست این دردها را دوا کند؟

حل مساله اشتغال به روش فعلی

سال هاست که دولت برای حل مساله اشتغال، نسبت به ارائه وام های خود اشتغالی اقدام می کند. وام های ۵۰ میلیون ریالی برای راه اندازی کسب و کارهای خانگی، ۱۵۰ میلیون ریالی برای خود اشتغالی و مبالغی بالاتر که احتمالاً دست هر کسی هم به آن ها نمی رسد!

صاحبنظران اقتصادی و اشتغال خود بهتر می دانند که ایجاد یک فرصت شغلی با چنین مبالغی بیشتر به شوخی شبیه است!

حمایت از کارآفرینان

اگرچه کارآفرینان و فرصت آفرینانی در کشور حضور دارند که با مبالغی کمتر از این، نسبت به ایجاد فرصت های شغلی اقدام می کنند و البته خیلی زود توسط انواع دستگاه های اجرایی مورد هجوم قرار گرفته تا بلکه به زودی از پا بیفتند! (نگاه کنید به شاخص سهولت کسب و کار در ایران با رتبه ۱۲۴ !) تا آنجا که اگر دولت از هر فعال بخش خصوصی نظر وی را درباره حمایتش از آن ها بپرسد در پاسخ می گویند: «مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان!»

این در حالی است که دولتمردان خود بهتر می دانند در شرایطی که ظرفیت ایجاد مشاغل دولتی در سال حدود ۵۰ هزار نفر است، چیزی در حدود ۹۵۰ هزار فرصت شغلی را بخش خصوصی باید ایجاد کند.

سه میلیون فرصت شغلی برای افراد بیکار

روایت های مختلفی از هزینه ایجاد هر فرصت شغلی پایدار وجود دارد. مشاغل خدماتی کمترین سرانه و مشاغل تولیدی (به خصوص در حوزه هایی مانند پتروشیمی) بیشترین سرانه سرمایه گذاری را نیاز دارند.

اجازه بدهید مبلغ یارانه ای را که طی این سال ها توزیع شده است، تقسیم بر سه میلیون نفر افراد بیکار جامعه ایران کنیم. می دانید سرانه هر نفر چقدر می شود؟ ۱۰۰ میلیون تومان. مبلغی که به نظر می رسد برای ایجاد یک فرصت شغلی پایدار، تقریباً کافی باشد.

به بیان دیگر، اگر مبلغ یارانه ای که توزیع شده بود، در تولید و صنعت سرمایه گذاری می شد، اکنون وضعیت اشتغال و بیکاری در کشور کاملاً متفاوت بود.

تولید بیشتر = واردات کمتر + کاهش تورم

اگر سه میلیون فرصت شغلی مولد به کشور اضافه می شد، با فرض توزیع این فرصت ها به نسبت حاضر (سهم بخش خدمات ۷۵.۲ درصد، سهم بخش کشاورزی ۱۶.۲ درصد و صنعت با ۸.۶ درصد) شاهد ایجاد حداقل ۲۵۸ هزار فرصت شغلی در بخش صنعت و تولید بودیم. افزایش تولید در کشور، نیاز به واردات را کاهش می داد. همچنین افزایش تولید باعث افزایش عرضه کالا، کاهش شیب صعود قیمت ها و در نتیجه کاهش تورم می شد.

تزریق یارانه نقدی = افزایش تورم!

یک فرمول اقتصادی ساده و غیر قابل انکار وجود دارد. زمانی که میزان تولید و عرضه ثابت باشد و تقاضا زیاد شود، منجر به افزایش قیمت ها و در نتیجه افزایش تورم خواهد شد. هنگامی که دولت در قالب یارانه نقدی، نسبت به تزریق پول به جامعه اقدام می کند، تقاضا را افزایش می دهد بدون آنکه تولید جدیدی اتفاق افتاده باشد. این یعنی افزایش تورم!

میلیون ها نفر زیر خط فقر و نیازمند یارانه

هر فرد فهمیده و منصفی می داند که در کشور ایران، میلیون ها نفر زیر خط فقر زندگی می کنند. تنها درآمد و دریافتی بسیاری از آن ها، یارانه ماهانه دولت و کمک هزینه ای است که از سایر دستگاه های حمایتی نظیر سازمان بهزیستی و کمیته امداد امام خمینی دریافت می کنند. یارانه این افراد، نه تنها هرگز نباید قطع شده، بلکه کمک های حمایتی و توانمندساز برای آن ها می بایست روز به روز افزایش پیدا کند. اما آیا این تعداد، ۷۷ میلیون نفر هستند؟! آیا شما هم به عنوان یکی از دریافت کنندگان یارانه که این متن را به واسطه لپتاپ یا گوشی هوشمند خود از طریق اینترنت می خوانید، به این گروه تعلق دارید؟

شما موافق کدام رئیس دانشگاه هستید؟

به داستان ابتدای نوشته برگردیم. رییس دانشگاه الف برای جلب رضایت کوتاه مدت دانشجویان، اندک سرمایه به دست آمده برای دانشگاه را بین همه تقسیم کرد و البته مورد تحسین و تشویق قرار گرفت! و رییس دانشگاه ب، آن را برای آینده دانشگاه سرمایه گذاری کرد.

شما موافق کدام یک هستید؟

1 نظر
  1. شایان می گوید

    مقاله عالی بود. موفق باشید.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.