روانت ز آزار، خالی بدار…

0

حکایتی از گلستان سعدی

… و قول حکما که گفته‌اند: هرکه را رنجی به دل رسانیدی اگر در عقب آن صد راحت برسانی از پاداش آن یک رنج ایمن مباش که پیکان از جراحت بدرآید و آزار در دل بماند.(حکایت ۲۸ باب سوم؛ در فضیلت قناعت)

آزار دیگران عجب دردی دارد!

مثل رنگ قرمز همین متن… سهوی یا عمدی بودنش اهمیتی ندارد؛ مهم ارتکاب کردار بدی است که در راستای حیوان سخنگو، مطلق حیوان، نبات و حتی جمادات کرده‌ای. در شگفتم چطور آن‌هایی که سرغوغاان ظلم و ستم‌اند با چنان حجمی از لینة و نرمی از کیفیت و چگونگی کارهای جنبنده ناپسندنده می‌گویند و سپس آن، با شکرخندی بس شیرین محفل سلاخی‌شان را فصل می‌کنند. سبحان الله العظیم !

بخوان این نکته که استادم گفت!

استادمان می‌گفت: اگر از دریچۀ دیدگان یک ملحد بی‌غش به کائنات نظری بیندازیم نتیجه همیشه یکسان است: هر کنشی، ثمره‌ای خواهد داشت. اصلأ بیایید فرض کنیم بهشت و جهنمی در دوردست‌ها انتظارمان را نمی‌کشد؛ همان عمل نکوهیده که در حق کسی مرتکب شدید و تمام اتفاقات رخ داده پس از آن عمل تا همین لحظه که این‌جا و سرکلاس من هستید پیش چشم تصویر کنید. اگر ذهنتان یارتان بود و در میانۀ عملیات به خاطرسپاری مبتلا به فأنساهم أنفسهم نشدید یک جا به مانع برمی‌خورید. این همان گرهی است که شما را از حرکت بازمی‌دارد؛ نتیجۀ همان کار بد!

روز یکشنبه ۹۸/۸/۱۲

یکی از همکلاسی‌هایم را رنجاندم و اصلأ فکرش را نمی‌کردم نتیجه این چنین خودش را به سویم روانه کند و دوان دوان در جنگ با من و من، در گریز باشم! البته قانون نانوشته‌ای هست که رودکی حکیم به آن اشاره‌ای دارد: آزار بیش بینی زین گردون گر تو به هر بهانه بیازاری پس بر این عقیده بباش تا به رنج و به آزار هیچ کس مکوشی…

تحلیل دوم

بگذارید یک وجه دیگر این تناسب را برایتان موشکافی کنم؛ زمینی که زیست گاه و خانۀ همۀ ماست حقیقتأ و یقینأ کروی و مدور است. فرض کنید کار خوبی می‌کنید اکنون این اعمال چون بازی دومینوی بی‌امتدادی شروع به حرکت می‌کنند، این عمل خوب با تمام افرادی که شما با آن‌ها در تعامل هستید برخورد کرده و پس از طی مسیر برمی‌گردد به نقطۀ اول بازی؛ بله! خودتان…

بهشت را بهشتی اگر دنیا را بهشتی…

دیدید لازم نیست برای تصاحب بهشت کوشید! بهشت همین جاست همین حالا اینکه من تصمیم گرفتم رنگ متن را از حالت آزاردهنده برگردانم! و بیش از یک پاراگراف محضرتان را آشفته و آزرده نکنم! همان رد کردن دوست روشندل هم‌دانشگاهی از خیابان. همۀ این‌ها تجسم بهشتی زیباتر از آن چیزی است که هریک از ما در ذهن ساخته و پرداخته‌ایم.

سخن آخر

در این کرۀ خاکی، از همان سراندیب پر پیچ و خم معروف که پدرمان، آدم، رحمة الله علیه ما را در این ورطه انداخت تا کشورمان؛ فقط باید خوب بود و خوبی را به پیرامون درچکاند و جاری کرد. و همه روز در اندیشۀ آن بود تا کاری کنیم کسی دلش از ما آزار نگیرد.

چه خوش گفت فردوسی پاکزاد : به آزار موری نیرزد جهان

بهشت آنجاست کآزاری نباشد کسی را با کسی کاری نباشد

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.