تحقیق کیفی (قسمت سوم: شیوههای تحقیق)
نحوهی به دست آوردن دادههای کیفی چگونه است؟
روشهای زیادی برای انجام تحقیقات کیفی وجود دارد که شما میتوانید با استفاده از آنها اطلاعات دقیق و باارزشی در مورد موضوع موردعلاقهی خود به دست آورید. شیوههای تحقیق عبارتاند از:
مصاحبه: گفتگوهای رو-در-رو که در آن عمیقاً به موضوعات مشخصشده پرداخته میشود.
مطالعهی موردی: مجموعهای از گزارشهای بهدستآمده از مصاحبهها.
نظرات کارشناسان: اطلاعات باکیفیت از منابع آگاه و معتبر.
گفتگوی گروهی متمرکز: گفتگوهای حضوری یا آنلاین با گروههای کوچکی از مردم جهت اطلاع از دیدگاه آنها در مورد محصول یا موضوع موردنظر.
سؤالات باز در نظرسنجی: قرار دادن یک کادر متنی در نظرسنجی که به پاسخدهندگان این امکان را میدهد تا نظرات و افکار خود را پیرامون موضوع موردنظر، آزادانه بیان کنند.
تحقیق مشاهدهای: مشاهدهی مردم در حین زندگی روزمره برای درک اینکه چگونه آنها با یک محصول تعامل دارند.
بااینحال، روشهای تحقیقاتی open-ended همیشه دقیقترین نتایج را در مورد سؤالات مهم و کلیدی به ارمغان نمیآورند. تحلیل نتایج نیز در آنها به دلیل آنکه مردم در پاسخ خود از لغات و عبارات مختلفی برای بیان دیدگاه خود استفاده میکنند، دشوار خواهد بود. پاسخدهندگان حتی اگر فضایی برای تبادل پاسخهای خود داشته باشند نیز از صحبت دربارهی موارد مشابه خودداری خواهند کرد. در برخی موارد بهتر است سؤالات کاملاً کمی باشند.
انواع شیوههای تحقیق کیفی کدماند؟
دستهبندی تحقیقات کیفی آسان و موردتوافق همه نیست. “آنسلم، استراس” و “جولیت کوربین” شیوههای تحقیق کیفی را شامل موارد ذیل میدانند.
- نظریه مبنایی(Grounded theory)
یعنی آنچه که بهطور استقرایی (Induction)؛ یعنی از جزء بهکل، از مطالعه پدیدهای بهدست آید و نمایانگر آن پدیده است. بهعبارتدیگر، باید آن را باید کشف کرد و کامل نمود و بهطور آزمایشی از طریق گردآوری منظم اطلاعات و تجزیه و تحلیل دادههایی که از آن پدیده نشأت گرفته است، اثبات نمود.
۲٫مردمنگاری یا قومنگاری(Ethnography)
پژوهش قومنگاری معمولاً با انسانشناسی همبسته است. قومنگاری توصیفی عمیق و تحلیلی از موقعیت فرهنگی و در معنای وسیع، از فرهنگ است. پژوهش قومنگاری بر مشاهده، توصیف و داوریهای کیفی یا تفسیر پدیدههای موردبررسی تأکید بسیار دارد.
۳٫ پدیدار شناختی(Phenomenology)
استفاده از پدیدارشناسی بهمنظور پژوهش و آگاهی مستقیم نسبت به تجربیات و مشاهدات. بهعبارتدیگر، نسبت به پدیدارهایی است که بیواسطه در تجربه ما ظاهر میشوند.
۴٫ وقایع زندگی یا تحقیق زندگینامهای(Biographical)
در این نوع تحقیق، مطالعه بر یک فرد، متمرکز میشود و از طریق روایت زندگی او بهصورت حکایتگونه، رویدادهای زندگی فردی در چهارچوبی وسیعتر نمایان میشود. سپس با ارتباط دادن این رویدادها، بهعنوان نقطههای عطف و اطلاعات گردآوریشده مورد تفسیر قرار میگیرند. از پژوهش زندگینامهای بهعنوان تاریخ شفاهی(Oral History) نیز یاد میشود.
۵٫ تحلیل مکالمات یا گفتمان(Discourse Analysis)
در این نوع تحلیل، دادهها در اصل بهصورت گفتار تولید میشوند. ولی بعداً آنها را بهمنظور تحقیق با دقت و وسواس فراوان و با استفاده از علائمی که تأکیدها، مکثها، خندهها و سایر ظرایف غیرکلامی را هم بر کاغذ بیاورد، به نوشتار تبدیل میکنند. موضوع این دسته از مطالعات به یک معنا “پیام” است. تحلیل گفتمان عمدتاً در علوم سیاسی ریشه دارد؛ ولی در شاخههای مختلفی از علوم دیگری، مانند زبانشناسی، انسانشناسی، جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی نیز کاربرد دارد.
۶٫ تأویلشناسی یا هرمنوتیک(Hermeneutic)
روشی است که فهم متون و چگونگی ادراک و فهم و روند آن را بررسی میکند. بهعبارتدیگر هرمنوتیک، هنر دستیابی به فهم کامل و تامّ عبارتهای گفتاری و نوشتاری است.
۷٫ کردارشناسی(Ethnology)
این نظریه که از مطالعه رفتار حیوانات در محیطهای طبیعی بهدستآمده، بیان میکند که نوزاد انسانی بهطور ژنتیکی آماده است تا به افرادی که از او مراقبت میکنند، دلبسته شود. این دلبستگیها ازلحاظ تکاملی دارای ارزش است؛ زیرا سبب سازش با محیط میشود. به عقیده جان بالبی(John Bowlby) پایههای زیستی رفتارهای دلبستگی، درصورتیکه از دیدگاه تکاملی مطالعه شود، آسانتر قابلدرک خواهد بود. بهطورکلی در این روش سعی میشود تا انواع رفتار انسانها شناسایی و درک شود.
۸٫ نشانه شناشی (semiotics)
نشانهشناسی در درجه اول با آفرینش “معنا” در متون(فیلم، برنامههای تلویزیونی و دیگر آثار هنری) سر و کار دارد. این علم نشان میدهد که نشانه و نقش آن چیست؟ نشانهها و روابط، دو مفهوم کلیدی تحلیل نشانهشناختی هستند.
در تحلیل نشانهشناسی تفکیکی موقتی و اختیاری بین محتوا و شکل قائل میشویم و تمام توجه خود را معطوف نظام نشانههایی میکنیم که متن ما را میسازد. مثلاً غذا در برنامه تلویزیونی نباید فقط استیک، سالاد و … تلقی شود؛ بلکه نظامی از نشانهها که حاوی معانی مربوط به موضوعاتی مثل پایگاه، سلیقه، پیشرفت، ملّیّت و غیره است، است.
۹٫ جامعه سنجی (Sociometry)
این روش را “مورنو (Moreno) ” در سال ۱۹۳۴ برای مطالعه و اندازهگیری روابط ازنظر جذب و دفع متقابل یا یکطرفه در یک گروه طبیعی پیشنهاد کرده است. بهطورکلی این روش، وسیلهای برای تعیین درجه پذیرش افراد در یک گروه، کشف روابط این افراد و آشکار کردن ساخت خود گروه به کار میرود.
نویسنده: محمدرضا حدادادیان- مدرس وقف علمی سازمان بین المللی دانشگاهیان